البته این موضوع هماکنون نیز مطرح است اما هرچه به زمان انتخابات ریاستجمهوری دهم نزدیک میشویم اهداف و آرایش نیروها شفافتر و بهروزتر میشود. از آنجا که اکنون نیز مانند همه انتخابات گذشته شرایط کشور به لحاظ داخلی و بینالمللی مسیر همواری را طی نمیکند افراد و نیروها نمیتوانند برنامه درازمدتی را برای شرکت در انتخابات و یا دوران پس از پیروزی، تدوین کنند. به همین دلیل معمولا در ماهها و روزهای نزدیک به انتخابات تصمیمات سیاسی اتخاذ شده و برای انتخابات برنامهریزی میشود.
اگرچه برای انتخابات آینده باز هم بحث ائتلاف درونی جناحها داغ است و طیفهای اصلاحطلب و اصولگرا در پی تحقق این مهم هستند اما سابقه نشان داده ائتلاف 100درصدی میان نیروهای موجود در این دو طیف امکانپذیر نیست، لذا انتظار موفقیت برای رسیدن به ائتلاف درهر دو جناح را اگر غیرممکن ندانیم اما بسیار سخت و دور از دسترس مینماید. یکی از موضوعات جدیدی که در انتخابات ریاستجمهوری دهم زمزمه میشود ائتلاف بخشی از نیروهای اصلاح طلب با بخشی از اصولگرایان است.
یکی از موضوعات مهمی که نه تنها در انتخابات سالهای اخیر وجود نداشته بلکه عکس آن صادق بوده و اکنون مطرح میشود نزدیک شدن دو جناح رقیب اصولگرا و اصلاح طلب به یکدیگر برای ائتلاف و معرفی نامزدهای مشترک است. بهنظر میرسد در شرایط کنونی که افرادی در هریک از این دو جناح نسبت به اتفاقاتی که در حوزه اقتصادی و اجتماعی و
سیاست خارجی کشور رخ میدهد حساس شده و احساس خطر میکنند، قصد دارند ائتلافی از میانهروهای دو جناح تشکیل داده و نامزدهای مشترک معرفی کنند.
این حرکت فعلا در مراحل ابتدایی خود قراردارد و معلوم نیست برای انتخابات دهم به نتیجه برسد، هرچند ممکن است شرایط خاص کشور، در روزها و ماههای آینده وضعیتی را ایجاد کند که این مرحله ابتدایی سریعا دوران رشد خود را طی کرده و تا قبل از انتخابات به ثمر بنشیند، اما درحال حاضر تنها در مرحله طرح اولیه است و چشمانداز قطعی و روشنی ندارد.
یکی از قدمهای علنی که تاکنون در این راه برداشته شده دیداری است که برخی فعالان جناح اصلاح طلب با علی اکبر ناطق نوری انجام دادند. نتیجه این دیدار را در اظهارات ناطقنوری میتوان مشاهده کرد.
وی در این دیدار ضمن اشاره به اینکه برای انتخابات ریاستجمهوری دهم نامزد نخواهد شد و برنامهای برای نامزدی ندارد، لازم دید تاکید کند که یک جناح به تنهایی نمیتواند کشور را اداره کند و نیروهای متدین از همه گروهها که به 4 اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبری پایبند هستند باید با یکدیگر تعامل داشته و کشور را اداره کنند.
علاوه بر علی اکبر ناطق نوری برخی گروهها و چهرههای اصلاح طلب هم به این نتیجه رسیدهاند که کشور به تنهایی نمیتواند توسط یک جناح اداره شود؛ به همین دلیل بهدنبال اجرایی کردن راهبرد ائتلاف هستند. کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه، احزاب شاخص و پیگیر این جمع بندی هستند. از آنجا که ناطق نوری حضورش را در انتخابات منتفی دانسته است اکنون چهرههای دیگری در مرکز توجه جناحین برای تحقق این ائتلاف قرارگرفته است: حسن روحانی و علی اکبر ولایتی از جمله کسانی هستند که انتظار میرود مورد توجه طیفی از اصولگرایان واقعبین و اصلاحطلبان دوراندیش قرارگیرند.
گفته میشود مبنای اتخاذ این راهبرد از سوی حزب کارگزاران سازندگی شرایطی است که کشور در آن قراردارد. حزب کارگزاران سازندگی این پیش فرض را دارد که خاتمی نامزد نخواهد شد یا ترجیح میدهد او نامزد نشود تا جناح اصولگرا به وحدت نرسند. آنها در مورد حمایت از نامزدی کروبی نیز اتفاق نظری ندارند. روی بقیه نامزدهای اصلاحطلب از آن جهت که قادر به بیدار کردن آرای خاکستری نیستند هم حسابی بازنمیکنند. در مورد برخی دیگر از افراد مطرح درمیان اصلاحطلبان نیز مطمئن نیستند که وارد صحنه شده و یا بتوانند از مرز تعیین صلاحیتها بگذرند، لذا برای خروج از بن بست سیاسی که در جریان اصلاح طلبان رخ نموده و جلوگیری از وضعیت فعلی، به این نتیجه رسیدهاند که راهبرد همکاری با جناح رقیب را پیگیری کنند.
به گفته برخی ناظران سیاسی این راهبرد با واقعیتهای کنونی جامعه منطبق است اما اینکه چقدر عملی باشد معلوم نیست، چرا که جناح اصولگرا خود دارای مبانی فکری، سیاسی و راهبردی است و اینگونه نیست که با تحلیل یک حزب یا یک جناح اقدام به ائتلاف کند ضمن اینکه احمدینژاد هم به حوزه اصولگرایی تعلق دارد؛ حوزهای که از رهبری واحدی نسبت به اصلاحطلبان برخوردار بوده و همه تلاش خود را برای یکپارچگی این جناح خواهد کرد؛ ضمن اینکه یکی از خطراتی که احمدینژاد را در رقابتهای انتخاباتی تهدید میکند خطر دوقطبیشدن است اما تعدد نامزدها در دو جناح سیاسی باعث پخششدن آرا شده و تنها آرای احمدینژاد است که از یکدستی بیشتر و مطمئنتری برخوردار خواهد بود لذا تمام تلاشها برای جلوگیری از ائتلاف صورت خواهد گرفت که کار زیاد سختی هم نیست.
در رابطه با این راهبرد و احتمال تحقق آن، نظرات تنی چند از فعالان سیاسی و حزبی را جویا شدیم:
روزنامه رسالت روز اول مرداد در سرمقاله خود که با امضای «محمدمهدی انصاری» منتشر شد، لحنی بیسابقه را در انتقاد از دولت احمدینژاد به کار گرفت و توصیفهایی همچون «فقدان تمرکز فکرى و تصمیمسازى در مدیران ارشد، بىثباتى در لایههاى زیرین مدیریتها و دستگاهها، تأخیر فاز، بلاتکلیفى مسئولان همکار و درجه اول مدیران ارشد، شکاف در برنامه و اجرا، افتادن در ورطه امور جارى و روزمره، بىاعتمادى مردم به درست بودن انتخابهاى بعدى دولت و مواردی از این قبیل» را درخصوص دولت نهم به کار برد.
تاکنون هیچیک از روزنامههای اصولگرا، غیراز روزنامه جمهوریاسلامی که نزدیکی آشکاری به اکبر هاشمی رفسنجانی رقیب انتخاباتی احمدینژاد دارد، از چنین عباراتی علیه دولت نهم استفاده نکرده بودند.
در این راستا بود که بادامچیان، از اعضای اصلی حزب مؤتلفه که پیش از این حامی دولت نهم نیز بود، ضمن آنکه در مصاحبه خود خبر از آغاز رایزنیها در جناح اصولگرا برای انتخابات ریاستجمهوری میداد، صراحتا درگفتوگو با خبرگزاری مهر درخصوص احتمال اجماع اصولگرایان روی احمدینژاد، گفت: «در عالم سیاست هر احتمالی وجود دارد و آینده را نمیتوان پیشبینی کرد مهم تلاش برای رسیدن به اجماع است.»
چند روز پیش از آن هم، محمدنبی حبیبی دبیرکل مؤتلفه نیز خواستار «تبادل نظر سازمانیافته اصولگرایان برای انتخابات ریاستجمهوری» شده و در عین حال تقصیر ناکامی احتمالی اصولگرایان در انتخابات آتی را نیز به گردن سیاستهای اقتصادی دولت انداخته بود.
روزنامه حزب کارگزاران که طرح عبور از احمدینژاد را پیگیری میکند در مطلبی به نقل از بادامچیان عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی نوشت: « بادامچیان به صراحت تاکید کرد که موتلفه تنها تا «پایان عمر دولت نهم» آن هم بهدلیل آنکه «بار امور اجرایی کشور بر دوش احمدینژاد است» از وی حمایت کرده اما «حمایت در انتخابات آتی بحث دیگری است».
این روزنامه نوشت: « قائممقام حزب موتلفه اسلامی در عین حال با آگاهی از ممکن نبودن اجماع با اصلاحطلبان بر سر «محمود احمدینژاد»، از بردن نام وی بهعنوان گزینه پیشنهادی حزب خود برای این مهم خودداری کرد. سخنان بادامچیان روشنترین پیغام بخش مهم و تاثیرگذار جناح راست به اصلاحطلبان درباره آمادگی این جریان برای عبور از احمدینژاد است. این سخنان پس از هشدار شدیداللحن اخیر «حبیباللـه عسگراولادی» مرد شماره اول موتلفه و دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری به دولت نهم و شروط «محمدنبی حبیبی» دبیرکل این حزب برای حمایت از احمدینژاد در انتخابات آینده ریاستجمهوری مطرح میشود و نشاندهنده آن است که موتلفه نهتنها تصمیمی برای حمایت از رئیس دولت نهم نداشته بلکه در این راه حتی حاضر به همکاری و ائتلاف با اصلاحطلبان است.هر چند این اظهارات به سرعت از سوی حزب مؤتلفه تکذیب شد.
ابراهیم امینی عضو حزب اعتماد ملی این راهبرد را غیرعملی دانسته و معتقد است که قانع کردن افکار عمومی برای چنین ائتلافی مشکل است زیرا این جمعبندی به وجود میآید که احزاب و جناحها برای حضور در قدرت حاضر به هرکاری هستند. امینی با اشاره به اینکه این نوع ائتلافها با کار سیاسی و حزبی که پشتوانه فکری و راهبردی خاص خود را دارد جور درنمیآید اضافه کرد: شاید بتوان در مرحله دوم انتخابات از این نوع راهبردها استفاده کرد و اشکالی هم ندارد اما برای مرحله اول صحیح نیست.
مجید انصاری عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز ترجیح میدهد اظهارنظری در مورد درستی یا نادرستی این نوع ائتلافها نکند اما تاکید میکند که از نظر ما صرفنظر از نگاه سیاسی جناحی به نامزدها بهدلیل شرایط خاص کشور چه از نظر داخلی و چه خارجی، خاتمی این ظرفیت را دارد که بتواند برای برون رفت از قضایای کنونی و گام نهادن در مسیر چشمانداز بیست ساله مورد وفاق اصلاح طلبان و جریان متعادل اصولگرایان قرارگیرد چون هم روحانی است، هم دو دوره تجربه مدیریتی کشور را دارد و هم دارای مقبولیت بینالمللی است.
انصاری اضافه میکند: گرچه خاتمی از بانیان اردوگاه اصلاحطلبی است اما خطمشی معتدل، خردگرا و منطقی او و تعاملی که میتواند با رهبری و جامعه جهانی برقرارکند، او را به جامعترین فرد برای یک توافق فراجناحی تبدیل میکند.
انصاری تامین واقعی منافع ملی را علت اصلی و ضروری ائتلاف همه جناحها بر روی یک فرد دانسته و میگوید: منافع ملی ایجاب میکند که بدون درنظرگرفتن وابستگیهای جناحی خاص، تصمیمگیری شود.